پرش ارتفاع


Saturday, April 27, 2002

● من يک دوست سوئيسی دارم به اسم "کيم"که الان ايرانه..وقتي براش نتيجه ی اخلاقي داستان قوراف رو گفتم ، گفت:" ما در سوئيس دقيقا" همين کارو ميکنيم!! برای انجام دادن هيچ کاری عجله نميکنيم،نه در غذا خوردن،نه در کار کردن،نه در لباس پوشيدن و نه در هيچ کار ديگه ای"
وجالبه که همين آدما دقيقترين ساعتهای دنيا رو ميسازن


........................................................................................

Sunday, April 21, 2002

● يک داستان پندآموز به سبک جيمز تربر:
يک روز قوراف،مغرورترِين قورباغه ی مرداب داشت خودشو تو آينه نگاه ميکرد که يکدفعه از راديو صدای خواننده ی نيمه معروفي رو شنيد .برای قوراف افت داشت که يک قورباغه با اين صدای دو رگه که به صدای لوئي آرمسترانگ شبيه بود تونسته باشه به راديو بره.بنابراين تصميم گرفت يک خواننده بشه و همون لحظه رفت توی بالکن و شروع کرد به آواز خوندن:"قوری قوری قبيله آآآ قوری قوری قلمبه اوووو...." .ازقضا يک فرانسوی که برای هواخوری اومده بود اونجا از صدای قوراف خوشش اومد،اونو شکارکرد و از گوشت رونش يه استيک خوشمزه درست کرد وبا شراب بوربون اعلاء خورد.آخه ميدونين فرانسويها خيلي هنرشناسند و در ضمن عاشق گوشت قورباغه ان.
نتيجه ی اخلاقي:کاری که فردا هم ميتوني انجام بدی امروز انجام نده.



........................................................................................

Saturday, April 20, 2002

● افـسوس که نامه جواني طي شد
و آن تازه بـهار زندگاني دي شد
آن مرغ طرب که نام او بود شـباب
افـسوس ندانم که کي آمد کي شد



!!!!




........................................................................................

Sunday, April 14, 2002

● اين اسرائيليا عجب آشغالائي هستن:

سربازان اسرائيلي با جسد يک فلسطيني عکس يادگاری ميگيرن



........................................................................................

Friday, April 12, 2002

● تو اين دنيا چه خبره؟ اين همه کشتار و جنگ و خونريزی برای چيه؟ چي از جون همديگه ميخواين؟قوم برتر ،دين برتر،نژاد برتر،رنگ برتر، ...،يعني چي؟
اگه يه موجود زنده از يه جای ديگه ی اين جهان بياد اينجا و ايِنا رو از ما بپرسه چي جوابشو ميديم؟


........................................................................................

Wednesday, April 10, 2002

● به سبک اندی وارهول ( پاپ-آرت )


1380-نيکي


........................................................................................

Tuesday, April 09, 2002

● "در روزهای پنجم و ششم آوريل کنفرانسی در لندن برگزار شد که عنوان آن Occidents Will Happen بود.انگيزه برگزاری اين کنفرانس اين بود که به جای پرداختن به تصويری که غربی ها به طور سنتی از شرق ارائه داده اند، اين موضوع مورد بحث قرار گيرد که اين تصوير چگونه توسط هنرمندان بومی به چالش گرفته می شود و تغيير می کند."


جعفر نصيری-شهرکی

گزارش کامل و عکسهای جالبي که در اين کنفرانس نمايش داده شد اينجاست


● Don't marry a person you can live with"
"Marry someone you cannot live without.....


........................................................................................

Friday, April 05, 2002

● يه جوک باحال از کتاب Rationale of the Dirty Joke ,vol.1
نوشته ی G.Legman انتشارات Panther :
A boy reported to his parents that he saw his sister and her music-teacher kissing
and then taking off their pants."well,what happened ,what happened?"the parents
!!!!urge."I dunno.I figured they were going to piss in the piano,so I left


........................................................................................

Wednesday, April 03, 2002

● به بهانه ی بازيهای فوتبالي که امروز در تهران برگزار شد:

هيچ چيز مضحکتر از يک بازی فوتبال حرفه ای نيست.جائي که 2 تيم معروف (چه ملي ،چه باشگاهي) با هم مسابقه دارن.25 نفر (11×2 و سه داور) نود دقيقه -شايد هم بيشتر،تو سرما وگرما،گل وشل ،دنبال يه توپ ميدون وخودشونو به هر آب وآتيشي ميزنن : از اينور زمين تا اونورش مي دون ،با آخرين زورشون ميپرن بالا،شيرجه ميزنن،ميپرن رو سر و کول هم،به هم مشت ولگد ميزنن ، فحش ميدن ،کتک کاری ميکنن، .... و چندين هزار نفرو شايد چندين ميليون نفر هم اين جريان رو با هيجان تعقيب ميکنن و آخرش هر کي گل بيشتری زده باشه برنده است.

خب که چي؟يعني واقعا" اين قضيّه اينقدر مهّمه؟به خاطر غرور ملّي؟

من فکر ميکنم ماجرا به اين سادگيها نيست.
البته اوايل شايد اينطور نبوده امّا الان فوتبال ابزاری شده برای تخليه هيجانات اون دسته آدمائي که در طبقه بندی اجتماعي جاشون پايينه.یعني همون کاری که موسيقي و سينمای تجاری ميکنن.و همينطور بهانه ای برای مغرور شدنِ آدمائي که حوصله ی فکر کردن رو ندارن امّا بايد راضي باشن تا سرمايه دارهای چندمليّتي چاقتر بشن . دستمزدهای کلاني هم که به فوتباليستها پرداخت ميشه (که اکثرا" از همون قشر و طبقه ی پايين ان )يه جور مُسکّنه که بعله، شما فقرا هم اگه بخواهين ميتونين پولدار بشين.
(البته اعتراف ميکنم که من هم زماني فوتبال تماشا ميکردم امّا حالا نه)


اين جمله رو هم يه آدم معروف گفته که اسمشو فراموش کردم:
"يک مربي خوب فوتبال، نابغه ايست که ميداند چگونه يک مسابقه را ببرد و ابلهيست که تصور ميکند اين مساله جدا" مهم است !! "




● شباهتهای يک زن در سنين مختلف با کشورهای دنيا :

...Between the ages of 15 - 18 a woman is like China or Iran*
Developing at a sizzling rate with a lot of potential but as yet
still not free or open

...Between the ages of 18 - 21 a woman is like Africa or Australia *
She is half discovered, half wild and naturally beautiful

...Between the ages of 21 - 30 a woman is like America or Japan *
Completely discovered, very well developed and open to trade especially with countries with cash or cars

...Between the ages of 30 - 35, she is like India or Spain *
Very hot, relaxed and convinced of its own beauty

...Between the ages of 35 - 40 a woman is like France or Argentina*
She may have been half destroyed during the war but can still be a warm and desirable place to visit

...Between the ages of 40 - 50 she is like Yugoslavia or Iraq *
She lost the war and is haunted by past mistakes.Massive reconstruction is now necessary

...Between the ages of 50 - 60 she is like Russia or Canada *
Very wide, quiet and the borders are practically unpatrolled but the frigid climate keeps people away

...Between the ages of 60 - 70 a woman is like England or Mongolia *
A glorious and all conquering past but alas no future

...After 70, they become Afghanistan or Pakistan *
!!!Everyone knows where it is, but no one wants to go there

H. Aliee


........................................................................................

Monday, April 01, 2002

● از گروه ايراني اوهام چيزی شنيدين؟ اگه جوابتون منفيه ميتونين به سايتشون برين و کاراشونو download کنين.

چرا کارهای اوهام با بقيه فرق ميکنه؟ دلايل زيادی ممکنه داشته باشه : صدای شهرام شعرباف که يک صدای Rock واقعيه،ساختار آلترنيتيو -ايراني موزيکشون،جسارت در انتخاب اشعار حافظ برای موسيقي راک،و حتي شايد طفره رفتن ارشاد از دادن مجوز بهشون(ميگن کارشناسای ارشاد بهشون ايراد فنّي گرفتن،گفتن در تمام آهنگهای آلبوم نهال حيرت گيتار فالش بوده!).
امّا به نظر من جدا از اين دلايل ، عامل تک شدن گروه ،گيتاريستشون ،شاهرخ ايزدخواهه.نوازنده اي که اول تار و سه تار ميزده و بعدا" به گيتار برقي علاقه مند ميشه و بنابراين استيل گيتار زدنش ايرانيه .يعني چيزی که در هيچ گيتاريست ايراني ديگه ای پيدا نميشه و بنا به همين سابقه و استيل، لحن سازش منحصر بفرد شده و مناسب يک گروه راک-آلترنيتيو ايراني.
آهنگ " پير مي فروش " رو حتما" گوش کنين.
در ضمن ،طراح سايت گروه ، زرتشت سلطاني، طراح تبليغات " روزانه" است.همون گاو معروف.کارش عاليه،هم اینجا و هم اونجا !
راستي،اينا اولين گروه راکي هستن که در ايران بعد از انقلاب کنسرت دادن،در کلیسای اورتودکس روسيه ،خيابون مفتح بعد از استاديوم امجديه ،البته 2 سال پيش و اگه نبودين واقعا" جاتون خالي !



........................................................................................

Home